دفتر مجازي محمد حسن محقق معين
(آموزش وپرورش)


Saturday, August 02, 2003

برخي از ضرر هاي چند گونگي مدارس عادي دولتي درايران

محمد حسن محقق معين

خرداد 1382

آموزش‌ و پرورش‌ گسترده‌ ترين‌ حوزه‌ ارتباطي‌ مردم‌ و دولت‌ است‌. موفقيت‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ در تعليم‌ وتربيت‌ كودكان‌، نوجوانان‌ و جوانان‌ كشور يكي‌ از شرايط‌ لازم‌ براي‌ بهروزي‌ مردم‌ و توسعه‌ كشور است
‌. فعاليتهاي‌ آموزش‌ و پرورش‌ با توجه‌ به‌ طبع‌ پرشور مخاطبان‌ آن‌، بسيار ظريف‌ و از لحاظ‌ دقايق‌ تربيتي‌ و انساني‌ بسيار پيچيده‌ است‌. در هر صورت‌ موفقيت‌ در امر تعليم‌ و تربيت‌ منوط‌ به‌ همكاري‌ و هماهنگي‌ و مشاركت‌ تمام‌ عيار دولت‌ و مردم‌ و تعيين‌ و اجراي‌ تدابير، سياست‌ها و برنامه‌هاي‌ متكي‌ بر معرفت‌ علمي‌ توسط‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ است‌.
عملكرد تحصيلي‌، نرخ‌ قبولي‌ وضريب‌ گذر تحصيلي‌ از شاخصهاي‌ مهم‌ نشان‌ دهنده‌ كيفيت‌ آموزشي‌ هستند. در سال‌ تحصيلي‌ 75-74 نرخ‌ قبولي‌ در مقاطع‌ راهنمائي‌ ومتوسطه‌ به‌ ترتيب‌ 82 و 75 درصد بوده‌ است‌. ضريب‌ گذار از پايه‌ سوم‌ راهنمائي‌ به‌ پايه‌ اول‌ متوسطه‌ در سال‌ 67 به‌ 68 برابر با 1/86 درصد و در سال‌ 74 به‌ 75 برابر با 4/83 درصد بوده‌ است‌. اين‌ آمار حدود 3 درصد كاهش‌ كيفيت‌ آموزشي‌ را بر حسب‌ شاخص‌ گذر تحصيلي‌ بين‌ دو مقطع‌ زماني‌ 1367 و 1375 نشان‌ مي‌دهد.
همچنين‌ طي‌ اين‌ دو مقطع‌ زماني‌ شاهد شكل‌گيري‌ و گسترش‌ مدارس‌ غير انتفاعي‌ و نمونه‌ مردمي‌ بوده‌ايم‌ كه‌ عملاً منجر به‌ چند گونگي‌ مدارس‌ دانش‌آموزان‌ عادي‌ شده‌ است‌.
درخصوص‌ رابطه‌ چند گونگي‌ مدارس‌ با كيفيت‌ آموزشي‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ بين‌ صاحبنظران‌ اتفاق‌ نظر نيست‌ و لااقل‌ دو ديدگاه‌ اصلي‌ در اين‌ زمينه‌ وجود دارد. گروهي‌ از صاحبنظران‌ معتقدند كه‌ گسترش‌ مدارس‌ غيرانتفاعي‌ وچند گونگي مدارس‌ موجب‌ افزايش‌ كيفيت‌ آموزشي‌ و ارتقاء عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ در مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ مي‌شود. گروه‌ ديگري‌ از صاحبنظران‌ برخلاف‌ گروه‌ قبلي‌ معتقدند كه‌ چنين‌ گسترشي‌ موجب‌ كاهش‌ كيفيت‌ آموزشي‌ و تنزل‌ عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ در مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ مي‌شود.
بنابراين‌ با توجه‌ به‌ شواهد آماري‌ مذكور كه‌ حاكي‌ ازكاهش‌ كيفيت‌ آموزشي‌ بين‌ سالهاي‌ 67 تا 75 است‌ و از آنجا كه‌ازاين سال به بعد در مجموع مدارس‌ غير انتفاعي‌ و انواع ديگر مدارس عادي غير دولتي در سطح‌ كشور گسترش‌ يافته‌اند ؛مي توانيم احتمال دهيم كه از جمله عوامل مهم وتاثير گذار در كاهش كيفيت آموزشي در مدارس دولتي اعمال سياست چند گونگي مدارس در 15سا ل اخير باشد. راهي براي رد كرد دن اين احتمال وجود ندارد مگر اينكه اجازه بحث كارشناسي ويا تحقيق در اين خصوص داده شود.ولي متاسفانه از سال 1376 تا كنون لااقل به نگارنده از طرف مقامات بالاي وزارت آموزش وپرورش اجازه چنين كاري داده نشده است.
حدود18 ميليون‌ نفر دانش‌آموز و يك‌ ميليون‌ نفر كاركنان‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ قريب‌يك سوم جمعيت‌ كشور را تشكيل‌ مي‌دهند؛ كه‌ مستقيماً در ارتباط‌ بامدارس‌ هستند. خانواده‌هاي‌ دانش‌آموزان‌ بويژه‌ در مناطق‌ شهري‌ طي‌ سالهاي‌ اخير حساسيت‌ ويژه‌اي‌ به‌ نوع‌ و كيفيت‌ مدرسه‌ فرزندان‌ خود نشان‌ داده‌اند، به‌نحوي‌ كه‌ با معضلي‌ اجتماعي‌ تحت‌ عنوان‌ "ثبت‌ نام‌ دانش‌آموزان‌ درمدارس‌" روبرو شده‌ايم‌. روزنامه‌ها و صدا و سيما درچند سال‌ اخير بويژه‌ در ماههاي‌ مرداد و شهريور افكار عمومي‌ در اين‌ زمينه‌ را بازتاب‌ داده‌اند. در دولت‌ آقاي‌ خاتمي‌ كه‌ به‌ مردمي‌ترين‌ شكل‌ ممكن‌ تشكيل‌ شد، جلب‌ رضايت‌ مردم‌ و تأمين‌ عدالت‌ اجتماعي‌ وجهه‌ همت‌ مسوؤلان‌ است‌. آقاي‌ خاتمي‌ و به‌ تبع‌ او وزيران آموزش‌ و پرورش‌ در سالهاي اخير طي‌ اظهار نظرهاي‌ خود اعلام‌ كرده‌اند كه‌ بدنبال‌ افزايش‌ كيفيت‌ در مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ هستند و "سنگين‌ شدن‌ بار كيفي‌ مدارس‌ غير انتفاعي‌ نبايد به‌ سبك‌ شدن‌ بار كيفي‌ بخش‌ دولتي ‌ آموزش‌ و پرورش‌ بينجامد." و طوري‌ نشود كه‌ از فرستادن‌ فرزندان‌ خود به‌ مدارس‌ دولتي‌ خجالت‌ بكشيم‌.
با توجه‌ به‌ اينكه‌ نظرات‌ صاحبنظران‌، كارشناسان‌ و مسوؤلان‌ امر تعليم‌ وتربيت‌ در خصوص‌ رابطه‌ چند گونگي‌ مدارس‌ با عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ و كيفيت‌ آموزشي‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ متفاوت‌ و بعضاً متناقض‌ است‌. ضروري‌ است‌ در خصوص‌ صحت‌ و سقم‌ اين‌ نظرات‌ پژوهش‌ علمي‌ وبحث كارشناسي وآزاد صورت گيرد.ولي متاسفانه تا كنون بحثي اجماعي در سطح ملي دراين خصوص صورت نگرفته ومعمولا تك گوئي شده است وما نيز ناجاريم چنين كنيم.
پژوهش‌هاي‌ جيمز كلمن‌ درباره‌ نابرابري‌ آموزشي‌ در مدارس‌ آمريكا نشان‌ داد متغير هاي نگرشي‌ مانند تصور از خود (self-coneept) و كنترل‌ بر محيط‌، بيشتر از هر متغير ديگري‌ واريانس‌ پيشرفت‌ كلامي‌ را در مدارس‌ تبيين‌ مي‌كنند. كلمن‌ دريافته‌ بود كه‌ كودكان‌ نژاد سياه‌ انگيزه‌ پيشرفت‌ نداشته‌ و تصور از خود منفي‌ دارند. از پژوهش‌هاي‌ كلمن‌ مي‌توان‌ نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ در مدارس‌ تحت‌ تأثير "احساس‌ تبعيض‌" و "تصور از خود" است‌. در تصور كامل‌ يك‌ دانش‌آموز مؤفق‌ مي‌توان‌ ديد كه‌ او صاحب‌ ايده‌هاي‌ نسبتاً بالايي‌ از خود مي‌باشد و درباره‌ آيندهاش‌ خوش‌بين‌ است‌ و همينظور درباره‌ توانائيهايش‌ مطمئن‌ است‌ و به‌ توانايي اش‌ به‌ عنوان‌ يك‌ دانش‌آموز اعتماد كافي‌ دارد و در مجموع‌ مي توان‌ گفت‌ دانش‌آموز مؤفق‌ عموماً صاحب‌ اين‌ ويژگي‌ اصلي‌ يعني‌ داشتن‌ خودپنداري‌ (self-Image) مثبت‌ و ارزش‌ بخشيدن‌ به‌ خود به‌ عنوان‌ يك‌ عضو جامعه‌ انساني‌ مي‌باشد
از سوي‌ ديگر شكل‌گيري‌ تصور از خود منفي‌ دانش‌آموزان‌ را مي‌توان‌ با نظريه‌ انگ‌ (lable theory) توضيح‌ داد. بر اساس‌ نظريه‌ انگ‌ چنانچه‌ به‌ فرد، گروه‌ يا سازماني‌ نسبتي‌ داده‌ شود ولو اينكه‌ آن‌ نسبت‌ واقعيت‌ نداشته‌ باشد و يا اغراق‌ قابل‌ توجهي‌ درآن‌ شده‌ باشد، فرد يا سازماني‌ كه‌ انگ‌ و برچسب‌ چيزي‌ را خورده‌اند؛ بتدريج‌ در جامعه‌ مشهور به‌ داشتن‌ آن‌ انگ‌ مي‌شوند و كم‌ كم‌ وجود چنين‌ انگ‌ و بر چسبي‌ مورد قبول‌ و باور انگ‌ خوردگان‌ نيز قرار گرفته‌ و رفتار متناسب‌ با انگي‌ كه‌ به‌ آنان‌ زده‌ شده‌ است‌ را پيشه‌ مي‌كنند و كم‌ كم‌ انگ‌ تبديل‌ به‌ واقعيت‌ مي‌شود. در حقيقت‌ هر فرد در تعامل‌ بين‌ طرز تلقي‌ از خود و نيز تصور نگرش‌هائي‌ كه‌ ديگران‌ از وي‌ دارند؛ در جو‌ فرهنگي‌ ( (CULTURAL CLIMATE خاصي‌ محصور مي‌شود كه‌ بصورت‌ فزاينده‌ يا كاهنده‌ موقعيت‌ فرد را ارتقاء يا تنزل‌ مي‌دهد. "تصور دانش‌ آموز از توفيق‌ يا شكست‌ در تكاليف‌ يادگيري‌ آموزشگاهي‌، متناسب‌ با تأئيد معلمان‌، والدين‌ و حتي‌ همسالان‌ دانش‌آموز چنانچه‌ در مدتي‌ مديد ادامه‌ يابد به‌ نگرش‌هاي‌ مساعد يا نامساعد دانش‌آموز به‌ مدرسه‌ و يادگيري‌ آموزشگاهي‌ مي‌انجامد."
ادعاي‌ نگارنده اين‌ است‌ كه‌ با گسترش‌ مدارس‌ غير انتفاعي‌ و بدنبال‌ آن‌چند گونگي بيش از بيش مدارس تحت عناوين متفاوت در 15 سال اخير ‌ انگ‌ و برچسب‌ دانش‌آموزان‌ غير مستعد، تنبل‌، ... و مدارس‌ دست‌ چندم‌ به‌ دانش‌آموزان‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ و اين‌ مدارس‌ زده‌ شد. دانش‌آموزان‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ در اثر اين‌ انگ‌ كه‌ بتدريج‌ به‌ باور نيز تبديل‌ شده‌، احساس‌ تبعيض‌ مي‌كنند، وجود چنين‌ احساسي‌ در دانش‌آموزان‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ موجبات‌ ايجاد نگرش‌ منفي‌ نسبت‌ به‌ مدرسه‌، كاهش‌ انگيزه‌ پيشرفت‌ و پيدايش‌ تصور از خود تحصيلي‌ منفي‌ شده‌ است‌، نهايتاً عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ مدارس‌ عادي‌ دولتي‌ به‌ صورت‌ منفي‌ تحت‌الشعاع‌ اين‌ فرآيند قرار گرفته ‌ و واريانس‌ عملكرد تحصيلي‌ دانش‌آموزان‌ اين‌ مدارس‌ را مي‌توان‌ با احساس‌ تبعيض‌ (طرز تلقي‌ آنان‌ از چند گونگي‌ مدارس‌) كه‌ در اثر چند گونگي‌ مدارس‌ به‌ آنان‌ دست‌ داده‌، تبيين‌ نمود. اما صد حيف كه اجازه بحث وتحقيق علمي وغير جانبدارانه در اين باره داده نشد وداده نمي شود.

منبع:
مقني زاده ،محمد حسن، 1376،بررسي اثر چند گونگي مدارس بر عملكرد تحصيلي دانش آموزان مدارس عادي دولتي


MOHAMED HASAN || 12:48 PM

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  1:06 AM  || 



Thursday, May 29, 2003

سلام

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  7:27 AM  || 

اوراق دفتر :